شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -برای پرواز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
مرغ پرسوختهام، آلت پروازم نیست گر چه از این قفس آزرده و غمگین باشم دارم امید که پرواز کنم تا برِ دوست به هوای سر کویش پر و بالی بزنم با همه سوختگی پرم امیدم نیست که توانم من از این خانه پری بگشایم زین قفس مانده بسی خاطرهها در دل من نیست فردا که روند این همه از خاطر من سرکوی تو نشینم که پری بگشائی توگره تازه کنی باز بر این پیکر من آتشی افتاد در این خرمن و پرسوخت مرا آتشی بود که بوده است بخاکستر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
مرغ پرسوختهام، آلت پروازم نیست گر چه از این قفس آزرده و غمگین باشم دارم امید که پرواز کنم تا برِ دوست به هوای سر کویش پر و بالی بزنم با همه سوختگی پرم امیدم نیست که توانم من از این خانه پری بگشایم زین قفس مانده بسی خاطرهها در دل من نیست فردا که روند این همه از خاطر من سرکوی تو نشینم که پری بگشائی توگره تازه کنی باز بر این پیکر من آتشی افتاد در این خرمن و پرسوخت مرا آتشی بود که بوده است بخاکستر...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -رجعت یک ستاره
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
شب ندارد سر خواب دیده در رجعت پاک تو ستاره بگریست یاد تو مرحم هر زخم عمیق یاد و رؤیای تو با جان من است لیک این قلب فرورفته به مرداب گناه هیچ امیدش نیست اندر این رویش گلهای گرانبار امید با حضور شب تاریک و سیاه گنهش با سپاه سیه معصیت اندر نگهش از تو گلزار گران گل چیند شب ندارد سر خواب شوق دیدار تو با صاعقهها بارانها با باد با ژاله گلهای شفق با نسیمی از کوه میآید لیک رفتن و رسیدن را پای پرآبله نتواند، آه 6/1/60 13 نیریز ...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
شب ندارد سر خواب دیده در رجعت پاک تو ستاره بگریست یاد تو مرحم هر زخم عمیق یاد و رؤیای تو با جان من است لیک این قلب فرورفته به مرداب گناه هیچ امیدش نیست اندر این رویش گلهای گرانبار امید با حضور شب تاریک و سیاه گنهش با سپاه سیه معصیت اندر نگهش از تو گلزار گران گل چیند شب ندارد سر خواب شوق دیدار تو با صاعقهها بارانها با باد با ژاله گلهای شفق با نسیمی از کوه میآید لیک رفتن و رسیدن را پای پرآبله نتواند، آه 6/1/60 13 نیریز ...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -سفینه النجاه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به یکی از دوستانم که دردهایش را با جانم لمس میکردم و سخنانش آرامشم میداد و صبوریش اصالت انسان را در جانم زنده میکرد و برای التیام زخمهای دلش، گاهی با هم گریه میکردیم. "حمید" قایقم نشستهای به گل به خون به بندر قایقم رسیدهای به اوج دریا قایقم تمامی وجود تو دریاست قایقم تو دل زدی به دریا گشتهای رها ز بند بندر رفتهای بسوی موج یکسر رستهای زآسمان بندر قایقم تو ساحلی به دریا دامن تو آستان دریا قایق من ای گسسته هر بند از حریم بی امید بندر رفتهای تو روی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به یکی از دوستانم که دردهایش را با جانم لمس میکردم و سخنانش آرامشم میداد و صبوریش اصالت انسان را در جانم زنده میکرد و برای التیام زخمهای دلش، گاهی با هم گریه میکردیم. "حمید" قایقم نشستهای به گل به خون به بندر قایقم رسیدهای به اوج دریا قایقم تمامی وجود تو دریاست قایقم تو دل زدی به دریا گشتهای رها ز بند بندر رفتهای بسوی موج یکسر رستهای زآسمان بندر قایقم تو ساحلی به دریا دامن تو آستان دریا قایق من ای گسسته هر بند از حریم بی امید بندر رفتهای تو روی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -عروس دریا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
من و عروس دریا برای سیر غمها راه میریم با شما میدونیم دلاتون پر از غمه میدونیم هر چی بگید بازم کمه اگه بتونید بجنبید میایم به دشت و صحرا میایم به شهر غمها شهرهای پر دیوارتون شهرهای بی سوارتون اونجاکه هر چی بگی زغصه بازم کمه اونجا که کار همه همیشه درد و ماتمه ما میایم به شهر تاریکی و ظلمت ما میایم شهر قفس شهرک پا چفت و بس شهرک زند و نای دراز شهرک کوچههای راز شهرک قفل و قفس شهرک بنگ و هوس شب فردا توشم غم فردا تو دلم برای این مردمی که از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
من و عروس دریا برای سیر غمها راه میریم با شما میدونیم دلاتون پر از غمه میدونیم هر چی بگید بازم کمه اگه بتونید بجنبید میایم به دشت و صحرا میایم به شهر غمها شهرهای پر دیوارتون شهرهای بی سوارتون اونجاکه هر چی بگی زغصه بازم کمه اونجا که کار همه همیشه درد و ماتمه ما میایم به شهر تاریکی و ظلمت ما میایم شهر قفس شهرک پا چفت و بس شهرک زند و نای دراز شهرک کوچههای راز شهرک قفل و قفس شهرک بنگ و هوس شب فردا توشم غم فردا تو دلم برای این مردمی که از...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -مردی بزرگ
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
از خانهای بزرگ بیرون گذاشت پای و به مردی علم نشاند آن رادمرد آن رادمرد از هر چه ظلم و ستم بود خسته بود پیمان خویش با خدای ضعیفان بسته بود مردی بزرگ با فطرتی بزرگ پا مینهد براه شاید بنای عدالت بپا کند مردی شیر رگ چون تند باد چون رعد و برق بر سر دنیا قدم گذاشت او نور بود و جهان را به بر گرفت آشفته فکرت او از جهان پست پیوسته ناله داشت از هر که بار ذلت اعیان کشد بدوش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
از خانهای بزرگ بیرون گذاشت پای و به مردی علم نشاند آن رادمرد آن رادمرد از هر چه ظلم و ستم بود خسته بود پیمان خویش با خدای ضعیفان بسته بود مردی بزرگ با فطرتی بزرگ پا مینهد براه شاید بنای عدالت بپا کند مردی شیر رگ چون تند باد چون رعد و برق بر سر دنیا قدم گذاشت او نور بود و جهان را به بر گرفت آشفته فکرت او از جهان پست پیوسته ناله داشت از هر که بار ذلت اعیان کشد بدوش...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -هرگز نمی آید بهاران
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
هرگز نمی آید بهاران هرگز نمی آید بهاران در خانههای خالی ما با این همه نامردمیها هرگز نمی آید نسیم از روی احسان با این همه نامردم پابند دنیا من خستهام از زندگی از این همه درماندگی دانم که هرگز هیچ ابری بر کویر هستی ماها نبارد هرگز نمی آید بهاران بر جویبار و جشن یاران دیگر امیدی نیست شوری نیست ، اینجا دانم که دیگر در ضمیرم نیست پیدا حرفی برای گفتن این گفتنیها تنها همه بر خویش نالیم چون عمرها پیوسته رفتند از زندگی سودی نبردیم دیگر نمی آید بهاران بر جویبار و جشن یاران هرگز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
هرگز نمی آید بهاران هرگز نمی آید بهاران در خانههای خالی ما با این همه نامردمیها هرگز نمی آید نسیم از روی احسان با این همه نامردم پابند دنیا من خستهام از زندگی از این همه درماندگی دانم که هرگز هیچ ابری بر کویر هستی ماها نبارد هرگز نمی آید بهاران بر جویبار و جشن یاران دیگر امیدی نیست شوری نیست ، اینجا دانم که دیگر در ضمیرم نیست پیدا حرفی برای گفتن این گفتنیها تنها همه بر خویش نالیم چون عمرها پیوسته رفتند از زندگی سودی نبردیم دیگر نمی آید بهاران بر جویبار و جشن یاران هرگز...
به یاد شهیدان سید محمد مهدی قاری نیا و سید محمد قریشی و محمد علی مکرر
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
ای شقایقهای گلزار سعادت مرحبا، بر شما صد مرحبا ای شقایقهای گلزار سعادت مرحبا، بر شما صد مرحبا لالههای سرخ میدان شهادت مرحبا، بر شما صد مرحبا مرحبا براین جوانان وفادار حسین(ع) مرحبـا بر لاله های سرخ گلزار حسین بر شما ای عاشقان با شهامت مرحبا، برشما صد مرحبا مرحبا بر پیروان ناب افکار حسین ای شقایقهای گلزارسعادت مرحبا، برشما صد مرحبا شد سرافراز ازشما آزادگی اندر زمین لالههای سرخ میدان شهادت مرحبا، برشما صد مرحبا ای جوانان دلاور نوگلان ملک دین بر شما آزادگان با درایت مرحبا،...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
ای شقایقهای گلزار سعادت مرحبا، بر شما صد مرحبا ای شقایقهای گلزار سعادت مرحبا، بر شما صد مرحبا لالههای سرخ میدان شهادت مرحبا، بر شما صد مرحبا مرحبا براین جوانان وفادار حسین(ع) مرحبـا بر لاله های سرخ گلزار حسین بر شما ای عاشقان با شهامت مرحبا، برشما صد مرحبا مرحبا بر پیروان ناب افکار حسین ای شقایقهای گلزارسعادت مرحبا، برشما صد مرحبا شد سرافراز ازشما آزادگی اندر زمین لالههای سرخ میدان شهادت مرحبا، برشما صد مرحبا ای جوانان دلاور نوگلان ملک دین بر شما آزادگان با درایت مرحبا،...
گلزار شهدای نی ریز
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
بیا در گلستان عشق تا آنجا صفا بینی زخود گر وارهی یکدمخدا داندچها بینی خزان را ره نمی بینی بهار جانفزا بینی خدا جویانه گر باشی بهنوردل خدابینی جهانراغرقگلبینیدیوبهمنکجا بینی سراپا معرفت گردی چه گویم ما سوا بینی ((( سراسرشوق در دلها سراسرعشقدر جانها نهاده قالب خاکی گرفته عالم معنی زده لبخند برهستی کشیده از درون آوا نیایش ها ستایشها ترنمهای جان افزا زده بر لامکان پهلوگرفته قربجانان جا شهید عشق را آنجا تو درشور و نوا بـینی ((( تو بینی سرفرازان...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
بیا در گلستان عشق تا آنجا صفا بینی زخود گر وارهی یکدمخدا داندچها بینی خزان را ره نمی بینی بهار جانفزا بینی خدا جویانه گر باشی بهنوردل خدابینی جهانراغرقگلبینیدیوبهمنکجا بینی سراپا معرفت گردی چه گویم ما سوا بینی ((( سراسرشوق در دلها سراسرعشقدر جانها نهاده قالب خاکی گرفته عالم معنی زده لبخند برهستی کشیده از درون آوا نیایش ها ستایشها ترنمهای جان افزا زده بر لامکان پهلوگرفته قربجانان جا شهید عشق را آنجا تو درشور و نوا بـینی ((( تو بینی سرفرازان...
کشک و کشیک
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه شهید عباسعلی دهقانی فرماندهی یکی از دستهها را بعهده داشت. در یکی از روزها برای نهار رزمندگان ترید ( تریت ) کشک تهیه شده بود. پس از صرف نهار شهید دهقانی تصمیم میگیرد در دفتر خاطراتاش، خوردن کشک را در ناهار بنویسد. دفتر خاطرات را بر میدارد و شروع به نوشتن میکند، عنوان خاطره را "ترید کشک" انتخاب میکند. یکی از بچهها که کنار دست او نشسته بوده میخواند "تاکتیک کشیک" بلافاصله از سنگر بیرون رفته و...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه شهید عباسعلی دهقانی فرماندهی یکی از دستهها را بعهده داشت. در یکی از روزها برای نهار رزمندگان ترید ( تریت ) کشک تهیه شده بود. پس از صرف نهار شهید دهقانی تصمیم میگیرد در دفتر خاطراتاش، خوردن کشک را در ناهار بنویسد. دفتر خاطرات را بر میدارد و شروع به نوشتن میکند، عنوان خاطره را "ترید کشک" انتخاب میکند. یکی از بچهها که کنار دست او نشسته بوده میخواند "تاکتیک کشیک" بلافاصله از سنگر بیرون رفته و...
بمباران در جفیر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
آقای سعید محمدزاده از رزمندگان حاضر در این عملیات میگوید:(5-MOHAMMADZADE-12) قبل از اینکه به مرحله عملیاتی جفیر وارد شویم، چند ماهی را در پایگاه پنجم شکاری امیدیه، مستقر بودیم. بچهها در این مدت آموزشهای خوبی دیده و توان لازم را کسب کرده بودند. خصوصا" اینکه از لحاظ معنوی به خودشان رسیده بودند و توان روحی و معنوی بسیار بالایی داشتند. امّا پس از آنکه از امیدیه به منطقه جفیر عازم شدیم متأسفانه گردان توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد. بعد...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
آقای سعید محمدزاده از رزمندگان حاضر در این عملیات میگوید:(5-MOHAMMADZADE-12) قبل از اینکه به مرحله عملیاتی جفیر وارد شویم، چند ماهی را در پایگاه پنجم شکاری امیدیه، مستقر بودیم. بچهها در این مدت آموزشهای خوبی دیده و توان لازم را کسب کرده بودند. خصوصا" اینکه از لحاظ معنوی به خودشان رسیده بودند و توان روحی و معنوی بسیار بالایی داشتند. امّا پس از آنکه از امیدیه به منطقه جفیر عازم شدیم متأسفانه گردان توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد. بعد...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97
98
99 100 101 102 بعدي